جمله های سنجیده و زیرکانه دخترم
سلام عسل مامان اومدم تا از شیرین کاریهای جدیدت بنویسم که دلمونو بردی ! یه روز صب که میخواستم برات صبونه تخم مرغ آبپز کنم: مامان: معصومه جان تخم مرغ میخوری برات بپزم ؟ معصومه : (با عصبانیت ) نه نمیخورم ! مامان : من نمیدونم میخوری یا نه ولی برات میپزم ! ( به محض اینکه تخم مرغ رو از یخچال برداشتم تو دستم ترکید ) معصومه : ( با حالت تمسخر به مامان نگاه کرد و به پذیرایی رفت و با خودش گفت ؛) اعصابمو دورد (خورد) کردی تخم مرغه ترکید!!! مامان : وقتی به تبلت بابایی گیر میدی دیگه ولش نمیکنی ... دیشب سر نماز بودم تو و بابایی رو مبل نشسته بودین به بابایی چند بار گفتی بابا تبلتتو میدی بابا گفت نه ...
نویسنده :
مامان دو فرشته
3:06